الواح باروی تخت جمشید

خوشبختانه امروزه بخش زیادی از الواح باروی تخت جمشید مورد بررسی و خوانش قرار گرفته است و دانشمندانی پرآوازهای همچون ووتر هنکلمن، ماتیو استولپر و تعدادی از پژوهشگران جوان ایرانی، بسیاری از راز و رمزهای پرابهام روزگار هخامنشی از پرده ابهام خارج می‌شود.

علیرضا عسکری چاوردی مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید در یادداشتی نوشت: در کاوش‌های مهروموم‌های ۱۳۱۲ - ۱۳۱۳ و نیز ۱۳۱۶-۱۳۱۷ حدود ۳‌هزار لوح گلی یا گل نبشته در کاوش‌های باروی استحکامات خاوری تخت جمشید و نیز در کاخ خزانه به دست آمدند. بیشتر آن‌ها که از باروی استحکامات شمال شرقی به دست آمدند، به نام «لوحه‌های بارو/ استحکامات» با علامت اختصاری (PF ) و بخش دیگری که از کاخ خزانه در جنوب خاوری تخت جمشید پیدا شدند به نام «لوحه‌های خزانه» با علامت اختصاری (PT )شناخته می‌شوند.

شمار این لوحه‌ها در اصل بسیار بیشتر از این تعداد بوده است؛ اما به دلیل اینکه بر روی گل رس خام یا نپخته نوشته‌ شده بوده‌اند و قرار هم بر این نبوده که برای زمان‌های بسیار دوری از آن‌ها نگهداری شود، به‌مرورزمان از بین رفته‌اند. اما اینکه چرا همین تعداد از لوحه‌ها تاکنون سالم باقی‌مانده‌اند، داستان شگفتی دارد. پس از یورش سپاه اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد (تقریباً ۱۷۰ سال پس از نگارش لوحه‌ها) گرمای شدید ناشی از آتش‌سوزی کاخ خزانه و تالار صد ستون که در کنار باروی شرقی قرار دارد موجب پخته شدن و استحکام بیشتر آن لوحه‌های گلی، و پایدار ماندن آن‌ها تا به امروز می‌شود.

این لوحه‌ها تقریباً به‌اندازه یک‌کف‌دست هستند و بر روی گل خام نوشته و نگهداری می‌شده‌اند. هر لوح در چند نسخه نوشته می‌شده تا برای بایگانی ادارات دیگر شهرهای موردنیاز فرستاده شوند و یکی هم در بایگانی تخت جمشید نگهداری شود. برکنار حدود ۶۰۰ لوحه، اثر چند مهر فشاری و غلتان باقیمانده است که متعلق به صادرکننده و دریافت‌کننده آن سند بوده است. نقش و نگارهای این مهرها نیز می‌توانند آگاهی‌های فراوانی از هنر و باورهای آن روزگار را در اختیار بگذارند.

به‌موجب همین لوحه‌ها دانسته شده است که از چرم و اوراق پوست گیاهی (در فارسی باستان به نام «پَـوَسـتا») نیز برای نوشتن بهره‌برداری می‌شده که امروزه هیچ نمونه‌ای از آن به دست نیامده است. محتوای این لوحه‌ها نشان می‌دهد که تاریخ نگارش لوحه‌های بارو به مهروموم‌های ۵۰۹ تا ۴۹۴ پیش از میلاد، یعنی مهروموم‌های سیزدهم تا بیست و هشتم پادشاهی داریوش برمی‌گردد.

اما لوحه‌های خزانه در فاصله سال‌های ۴۹۲ تا ۴۵۸ پیش از میلاد، یعنی در فاصله سی‌امین سال پادشاهی داریوش تا هفتمین سال پادشاهی اردشیر یکم نوشته‌شده‌اند.

تقریباً  همگی لوحه‌ها به خط و زبانی نگاشته شده‌اند که امروزه به خط و زبان عیالمی معروف هستند.

 به‌جز این، حدود ۵۰۰ لوح به زبان آرامی، ۸۰ لوح همراه با ترجمه به‌آرامی، سه لوح به زبان بابلی نو (اکدی) چند لوح به فارسی باستان، یک لوح به زبان یونانی و یک لوح دیگر به زبان فریگیه ای نوشته‌شده است. ازآنجاکه کاوش‌های تخت جمشید توسط هیئتی از دانشگاه شیکاگو انجام می‌شد، چنین توافق شد که لوحه‌ها برای خوانش و پژوهش بر روی آن، به‌صورت امانت به دانشگاه شیکاگو منتقل شوند.

دانشگاه پس از چند سال، شماری از لوحه‌ها که از شدت آسیب‌دیدگی، خواندن آن‌ها امکان می‌شد را به ایران بازگرداند و پژوهش بر روی شماری از آن‌ها که سالم‌تر و خواندنی‌تر بودند را آغاز کرد. نخستین گزارش و ترجمان متن لوحه‌ها توسط جرج کامرون انجام شد.

او دستاورد پژوهش خود را در کتابی به نام لوحه‌های خزانه تخت جمشید  درسال ۱۹۴۸ در شیکاگو منتشر کرد.

 پس‌ازآن ریچارد هالوک همتای دیگر کامرون، کار را بر روی حدود دو هزار لوحه به‌دست‌آمده از باروی تخت جمشید ادامه داد و گزارش و ترجمان خود را در کتاب لوحه‌های استحکامات تخت جمشید در سال ۱۹۶۹ در شیکاگو منتشر ساخت و پس‌ازآن نیز مقاله‌های متعددی در این زمینه در نشریات گوناگون به چاپ رساند.

او در سال ۱۹۷۷خبر از خوانش ۴۵۰۰ لوح دیگر را داد که پس از درگذشت او، تکمیل و منتشر نشدند.

این لوحه‌ها برخلاف دیگر کتیبه‌های هخامنشی تخت جمشید که بیانیه‌ها و گفتارهایی رسمی بوده، برای خواندن عموم نوشته و عرضه نشده بوده‌اند و در واقع اسناد داخلی و حسابداری کارکنان تخت جمشید و یک بایگانی اداری بوده است. آن‌ها بازگوکننده رویدادهای رسمی و حکومتی و سیاسی نیستند، بلکه در کنار آگاهی‌های فراوان دیوانی واداری، مطالعات فراوانی از زندگی روزمره و روزگار مردمان عصر هخامنشی در اختیار ما می‌گذارند که تاکنون با کمبود حیرت‌انگیزی در زمینهٔ منابع و اسناد آن روبرو بوده‌ایم.

البته به‌جز لوحه‌ای تخت جمشید، چندین بایگانی اداری دیگر از عصر هخامنشی در مصر و بابل همچو بایگانی «موروشو» پیدا شده است. کشف این لوحه‌ها و خوانش آن‌ها، انقلابی در دنیای تاریخ و باستان‌شناسی هخامنشی بشمار می‌رفت.

چراکه اکنون پژوهشگران به‌جز کتیبه‌های رسمی و آثار مکتوب تاریخ‌نگاران یونان، به سرچشمه‌ای غنی و گسترده از اسناد هخامنشی دست‌ یافته‌اند که چون برای همگان نوشته‌ نشده بوده و قصد تبلیغ و کسب مشروعیت و یا هرگونه ملاحظه‌های سیاسی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی را در سر نداشته‌اند؛ از ارزش استناد پذیری فراوانی برخوردار بوده و هستند. از سوی دیگر، هیچ تاریخ‌نگار یا سیاستمداری نمی‌توانسته است؛ مانند همیشه متن تاریخی آن را به نفع اهداف خود تحریف و بازنویسی کند.

نوشته‌های روی لوحه‌ها آگاهی‌های فراوانی از نظام گاه‌شماری شمسی - قمری هخامنشی و نیز بسیاری از نام‌های اشخاص و نام‌های جغرافیایی به دست می‌دهد. نظام اداری  تخت جمشید دقیق و منظم بوده است. دستمزدها و پاداش‌ها و کمک‌هزینه‌ها در اسناد متعدد ثبت و از سوی طرفین مهر می‌شده است. آنگاه این اسناد به‌دقت طبقه‌بندی و بایگانی می‌شده‌اند و رونوشتی از آن بسته به نیاز، برای نواحی و شهرهای دیگر فرستاده می‌شده است. با توجه به این لوحه‌ها می‌توان اطلاعاتی از شیوه کار در تخت جمشید در ایران، بدون تردید دکتر عبدالمجید ارفعی از جمله پیشگامان پرداختن به این الواح بوده است.

او که افتخار شاگردی ریچارد هالوک را در دانشگاه شیکاگو داشته‌اند؛ پایان‌نامه دکترای خود را با موضوع «زمینه‌های جغرافیایی فارس بر اساس گل نوشته‌های تخت جمشید» نگاشت و پس‌ازآن کتاب وزینِ گلنبشته‌های باروی تخت جمشید را به رشته تحریر درآورد.

خوشبختانه امروزه بخش زیادی از الواح باروی تخت جمشید مورد بررسی و خوانش قرار گرفته است و دانشمندانی پرآوازهای همچون ووتر هنکلمن، ماتیو استولپر و تعدادی از پژوهشگران جوان ایرانی، بسیاری از راز و رمزهای پرابهام روزگار هخامنشی از پرده ابهام خارج می‌شود.

انتهای پیام/

کد خبر 1403070700529
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha